السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام

با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام


کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها

باز از دوریت افتاده به کارم گره ها


ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم

پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم

زود ما را برسانید به مشهد به حرم


مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم

ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم


یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست

پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست

پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست

بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست


پیچش قافله ی ما که به سوی نور است

رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است


چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟

صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است

طرف پنجره فولاد هیاهو شده است

باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است


مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد

دست و پای فلجی باز شفا می گیرد


با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن

به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن

کار من هست فقط گرمی بازار شدن

گر چه در باور من نیست خریدار شدن...


یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟

من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم


تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی

کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی

مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی

لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی


قول دادی به همه پس به خدا می آیی

هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

 

 

توشه ی سفر مشهد ما...


تخریب بقیع...


از صفای ضریح دم نزنید

حرفی از بیرق و علم نزنید

گریه های بلند ممنوع است

روضه ممنوع، سینه هم نزنید

کربلا رفته ها کنار بقیع

حرفی از صحن و از حرم نزنید

زائری خسته ام نگهبانان

به خدا زود می روم، نزنید

کودکی داد زد کنار بقیع

تازیانه به مادرم نزنید


غربت ما بدون خاتمه است

مادر ما همیشه فاطمه است


کاش درهای صحن وا می شد

شوق در سینه ها به پا می شد

کاش با دست حضرت مهدی

این حرم نیز با صفا می شد

کاش با نغمه ی حسین حسین

این حرم مثل کربلا می شد

در کنار مزار امّ بنین

طرحی از علقمه بنا می شد

چار تا گنبد طلایی رنگ

چار تا مشهد الرضا می شد


این بقیعی که این چنین خاکیست

رَشک پروازهای افلاکیست


در هوایش ستاره می سوزد

سینه با هر نظاره می سوزد

هشت شوال آسمان لرزید

دید صحن و مناره می سوزد

این حرم مثل خانه ی زهراست

که در اینجا دوباره می سوزد

این حرم مثل خیمه ی زینب

که در اوج شراره می سوزد

سالها بعد قدری آن سو تر

چند قرآن پاره می سوزد